اعتماد به صادرکنندگان باید اساس کار قرار بگیرد
به گزارش دیار سلمان، خوشبختانه یا بدبختانه، خوب یا بد، ایران که روزی دومین صادرکننده اوپک و فاصله اش با کشور اول به کمترین اندازه رسیده بود، به دلیل اینکه ظرفیت سازی تولیدی نکرد و نیز به دلیل تشدید تحریم ها از بازار جهانی نفت بیرون مانده است. علاوه بر این در صادرات گاز نیز ناکامی تاریخی را تجربه نموده ایم و تراز گاز ایران در تجارت خارجی درخشان نیست. به این ترتیب و با توجه به تحولات بازار انرژی به ویژه تأمین انرژی از منابعی غیر از نفت و گاز و نیز وارد شدن آمریکا و روسیه به صف صادرکنندگان نباید امیدوار بود که ایران بتواند بار دیگر به آسانی درآمدهای رؤیایی از صادرات نفت به دست آورد.
این واقعیت را اگر قبول نکنیم به دردسرهای ناشناسی می افتیم و اگر قبول کنیم، باید به دنبال راهکارهایی برای حل این مسئله باشیم. یک فکر بسیار ناکارآمد این است که ایران احتیاجهای وارداتی خود را محدود و درنتیجه حجم تجارت خود را کوچک و کوچک تر کند. با توجیه اینکه هم اکنون نیز سهم ایران از تجارت دنیای کمتر از نیم درصد است؛ کوچک تر شدن حجم تجارت بیش از این به معنای این است که دنیا به ایران احتیاجی ندارد و قدرت چانه زنی ایران به سمت صفر می رود.
راه دیگر این است و عقل و منطق نیز این را می گوید که توسعه صادرات را در دستور کار قرار داده و از آن مهم تر اینکه تجارت خارجی را محور توسعه قرار دهیم که این بحث را برای روز و وقت دیگری می گذارم؛ اما حالا دیگر هیچ تردیدی نیست که برای دوری از کوچک تر شدن اقتصاد باید توسعه صادرات در دستور کار باشد. توسعه صادرات در حرف شیرین و دل چسب است اما در عمل سخت و نفس گیر. چرا؟ چون همه شرکت ها و کشورهای دنیا برای عظیم تر کردن اقتصاد خود احتیاج دارند بازارهایشان را از راستا توسعه صادرات عظیم تر نمایند و یک جنگ عظیم و مردافکن در این راستا وجود دارد.
برخلاف تصور بعضی از سیاستمداران و سیاست گذاران که از دور دستی بر آتش دارند و با جزئیات صادرات به مثابه سخت ترین بخش از زنجیره فعالیت های مالی آشنایی ندارند، باید تأکید کرد صادرات کالا و خدمات احتیاج به آمادگی ذهنی و اجرای فوق العاده ای دارد. این آمادگی ذهنی در ایران معنای دیگری دارد؛ به این ترتیب که دولت سالاری تاریخی در ایران و استیلای بوروکرات ها بر بازرگانان در دهه های متوالی و در سایه درآمدهای نفت به فراوری مناسبات ارباب- رعیتی میان بازرگانان و بوروکرات ها و سیاستمداران ایجاد نموده است.
در این نوع مناسبات بازرگانان همیشه متهم و بدهکارند و همیشه باید اطاعت امر می کردند. درنتیجه چنین مناسباتی بوده و هست که صادرات ایران فاقد استواری و فاقد کیفیت از ابعاد گوناگون است. طرف های اصلی واردنماینده کالاها و خدمات از ایران کمتر از انگشتان دودست است و شمار کالاهایی که صادر می کنیم نیز چنین است. از سوی دیگر نهادها و سازمان ها با تکبر و غرور بازرگانان را کارمندان خود می دانند که باید هرچه آنها گفتند را اطاعت نمایند. چنین شده است که ارزش صادرات ما با کشورهای به مراتب کوچک تر از ایران با فاصله ای بعید دورمانده است.
واقعیت این است که اقتصاد ایران بدون توسعه صادرات خفه می گردد و سیاست و امور اجتماعی و فرهنگی نیز در موقعیت نه چندان نیرومند می مانند. برای عبور از این مرحله و توسعه بر مبنای صادرات باید در نخستین گام یک خانه تکانی اساسی در ذهن مدیران اداره نماینده جامعه شکل بگیرد و آن اعتماد به صادرنمایندگان است.
تا روزی که اعتماد به صادرنمایندگان واقعیت پیدا نکند و صادرنمایندگان از هر سو با بدبینی روبرو شوند، کاری از پیش نمی برند. روزگار را بر صادرنمایندگان اگر تنگ تر کنیم و اعتماد به جامانده به فنا برود، یقین بدانید این بخش از فعالیت های مالی به فلاکت می افتد. مدیران سازمان ها و مؤسسه های دولتی و نهادهای سیاست گذار در دولتی هستند و در دولت دیگری نیستند و نباید برای اینکه خود را پیروز نشان دهند، فشار را بر دوش صادرنمایندگان بیندازند.
تجربه نشان داده است در هرجایی که آدم های اصیل و ناب و میهن دوست رفته اند، جای آنها را افراد چاپلوس و ناجور و کسانی که تخصص، شخصیت و پرنسیب ندارند گرفته اند و آن فعالیت را به ته دره مرگ اخلاقی و مادی کشانده اند. حالا و در روز صادرات باید اعتماد به بازرگانان را اصل اساسی قرار دهیم.
منبع: اتاق بازرگانی ایران