آلزایمر هیچ ربطی به زبان پریشی ندارد! (1)

به گزارش دیار سلمان، گاهی مادر و پدری نگران درباره آدم فکرهایی می نمایند که حتی بدترین دشمنان هم به ذهنش خطور نمی کند. از تصادفی جگرخراش گرفته تا یک بیماری لاعلاج! نکند این طور شده باشد و آن طور... من هم راستش مغز و کارکردهای آن را خیلی دوست دارم و می خواهم درباره این مغز یک و نیم کیلویی محبوبم فکرهایی بکنم که ای کاش به سر هیچ کس نمی آمد. از میان یک لیست تقریبا طولانی بیماری ها و اختلالات مغز، عجالتا دو

آلزایمر هیچ ربطی به زبان پریشی ندارد! (1)

آلزایمر هیچ ربطی به زبان پریشی ندارد! (1)

نویسنده: فرزین آقازاده

مروری کوتاه بر بعضی اختلالات و بیماری های عصبی

گاهی مادر و پدری نگران درباره آدم فکرهایی می نمایند که حتی بدترین دشمنان هم به ذهنش خطور نمی نماید. از تصادفی جگرخراش گرفته تا یک بیماری لاعلاج! نکند این طور شده باشد و آن طور...

من هم راستش مغز و کارنمودهای آن را خیلی دوست دارم و می خواهم درباره این مغز یک و نیم کیلویی محبوبم فکرهایی بکنم که ای کاش به سر هیچ کس نمی آمد. از میان یک لیست تقریبا طولانی بیماری ها و اختلالات مغز، عجالتا دو تا را انتخاب کردم که درباره آنها بنویسم و امیدوارم فرصت پرداختن به باقی لیست هم در آینده فراهم آید. گمان می کنم که دست کم یکی از آنها را می شناسید چون خیلی معروف است و شاید دیگری را نه؛ و شاید توقع داشته باشید بیماری هایی را که می شناسید در اینجا هم بیایند. اما من در انتخاب این دو مورد بسیار سلیقه ای و شخصی عمل نموده ام که بر من ببخشایید. هدف اصلی ام آن است که با آنالیز مشکلاتی که در کار نمودهای مغز ممکن است پیش بیاید، به ماهیت و چگونگی این کارنمودها نزدیک شویم. برای همین گاهی به ساختارهای مغزیِ گرفتار بیماری بیشتر می پردازم تا به خود بیماری. انگار وقتی هر عملکرد مغز بی هیچ ایرادی در جریان است، آن قدر آرام و پنهانی می گذرد که اصلا خبردار نمی شویم در سر ما چه گذشته است. اما هر زمان مانعی بر سر راه این جریان سیال ایجاد گردد آن وقت عوارضی بروز می نماید که ممکن است ما را به خیلی از نکات کلیدی برساند. در این راه، اینترنت نزدیک ترین یاور من خواهد بود و البته و یکی پدیای ارزشمند نقش منبع فرعی را برای من در تمام موارد بازی خواهد نمود. بی معطلی می روم سراغ اصل مطلب. اما خوب است که ذهنمان را با آرزوی کشف قریب الوقمع درمان بسیاری از این بیماری ها، از اندیشه های مثبت سرشار کنیم.

یکم: بیماری آلزایمر(1)

نام بیماری از نام دانشمندی آلمانی گرفته شده است. این بیماری موجب مرگ یاخته های عصبی و از بین رفتن بافت مغز می گردد. درمراحل بسیار پیشرفته، مغز بیمار انگار آب می رود و کوچک تر می گردد و در آن حفره هایی پدید می آید. تا حالا گردوهای درسته ای را دیده اید که کاملا خشک و نازک شده اند مثل این که سوخته باشند؟ مَثَلِ مغز سالم نسبت به چنین مغزی همانند یک گردوی تر و تازه به همین گردوی سوخته است. قشر مغز می پژمرد و پلاسیده می گردد؛ برعکس، بطن ها یا همان فضاهای خالی و طبیعی درون مغز بزرگ تر می شوند چرا که بافت مغزی عقب می کشد و جمع تر می گردد. در این میان از همه بدتر وضع اسبک مغز است که خود بخشی از قشر مغز است و دست اندر کار تبدیل محفوظات کوتاه مدت به خاطره بلند مدت است. اسبک مغز بسیار کوچک می گردد. مقطع اسبک را در شکل صفحه مقابل ببینید که چقدر با زمان سلامت خود فرق نموده است.

به یاد داشته باشید شرایط تصویر شده مربوط به اعلی درجه بیماری است و حالت وخیم آن. برخلاف تصور عمومی، در اثر بیماری آلزایمر نه تنها حافظه، بلکه تقریبا تمام عملکرد های مغز آسیب می بیند. یک بافت مغزی مبتلا، نورون ها (بافته های عصبی) و همایه های کمتری خواهد داشت. این بیماری، از بخشی از مغز که در کارِ یادآوری، یاد گیری، و تفکر و برنامه ریزی است شروع می نماید. در اثر آن، اندک اندک عوارضی از قبیل ناتوانی در بیان احوال و افکار شخصی، ناتوانی در حساب و کتاب اقتصادی، و از دست دادن نظم فکری پیدا می گردد.

در شروع، بیماری قابل تشخیص نیست و این نهفتگی ممکن است تا 20سال طول بکشد؛ اما

اندک اندک به تمام مغز و عملکرد های آن چنگ می اندازد. آن گاه دیگر تکلم و درک سخنان دیگران هم با اختلال روبه رو می گردد. فرد ممکن است نتواند موقعیت خود را نسبت به اشیای پیرامونش حس کند. او احتمالا دچار تغییرات رفتاری و شخصیتی می گردد. نمی تواند دوستان و حتی افراد خانواده اش را بشناسد و به یاد بیاورد. آخرسر، توانایی ارتباط برقرار کردن با دیگران را از دست می دهد و قادر به مواظبت از خود نیست. اگر بیمار مورد حمایت، توجه، و محبت نزدیکان و اطرافیان نباشد، ممکن است احساس مطرود بودن و تنهایی و اندوه او را در خود فرو بگیرد. راستا پیشرفت آلزایمر در مغز، شناخته شده و معلوم است. سرعت پیشرفت هم بر اساس عوامل مختلف، بسیار فرق دارد. مبتلایان به بیماری آلزایمر که در هنگام تشخیص بیماری حدود 65 سال سن داشته باشند، معمولا به طور میانگین 8 سال پس از تشخیص عمر می نمایند. فرایند بیماری، که معمولا آن را به هفت مرحله تقسیم می نمایند، ممکن است از زمان شروع تا تشخیص و تا سرانجام ، چندین سال (و گاه حتی بیش از30 سال) به درازا بکشد؛ اما در بعضی بیماران هم بسیار سریع رشد می نماید و سایه سیاه خود را بر جان بیمار چیره می گرداند. دانشمندان درباره دلیل اصلی تباهی بافت مغز و مرگ یاخته های عصبی بی گمان نیستند، اما تقصیر احتمالا به گردن دو پدیده شناخته شده است؛ حال ریشه پیدایی این دو پدیده کدام است، هنوز باید منتظر ماند و دید. پدید? اول زنگاری است که در لابه لای یاخته های عصبی مغز جمع می گردد و از رسوب و تجمع نوعی خرده پروتئین به وجود می آید (به انگلیسی: (Plaques. این خرده پروتئین های چسبناک، بتا- آمیلوئید (beta-amyloid) نام دارند و از خرد شدن پروتئین دیگری که در غشای یاخته های عصبی قرار گرفته است درست می شوند.

این پروتئین مادر احتمالا در کار ایجاد همایه ها موثر باشد. توده های بتا-آمیلوئیدی همان زنگاری است که در اطراف یاخته های عصبی جمع می گردد و درکار آن اخلال ایجاد می نماید. البته توده های بزرگ تر بدترین تاثیر را ندارند، بلکه تکه های کوچکی که ممکن است لابه لای همایه ها بفرایند و نقل وانتقالات درون آنها را مختل نمایند آسیب رسان ترین نوع این زنگار است. ضمناً، وجود آنها دستگاه ایمنی را هم فعال می نماید و موجب عفونت می گردد و سلول های ایمنی دست به کار نابود کردن سلول های عصبی از کار افتاده می شوند.

اما پدیده دوم، درهم ریختگی هایی است که در پیکر نورون های مرده یا در حال مرگ دیده می گردد. این درهم ریختگی ها (tangle)، موجب اختلال و قطع نقل و انتقال در مجراهایی موازی و مرتب می گردد که از ریزلوله ها (یا میکروتوبول ها) تشکیل شده اند و برای جا به جایی مواد حیاتی در بدنه و در امتداد آسه سلول به کار می فرایند. مشکل، در اثر از کارافتادگی پروتئینی به نام تاو/تائو (Tau)پیش می آید که در هنگام سلامت به مانند گیره یا مثل پیچ و پرچ در طول مجراها قرار می گیرد. وظیفه آن، ثبات بخشیدن و راسخ نگه داشتن جداره میکروتوبول ها است؛ و جدا شدن آن از دیواره لوله های ریز و تجمع آنها در توده هایی بی مصرف به درهم ریختگی و تجزیه در جای جای مجراها می انجامد. این دو پدیده، حتی پیش از آن که علائم بیماری آشکار گردد، شروع می شوند.

درباره آلزایمر درخور توجه است که در نظر همگان با فراموشی و نسیان پیوندی ناگسستنی یافته است، و این از آن روست که بیماری، نخست به بخشی هایی حمله می نماید از جمله نواحی دخیل در حافظه و به خصوص اسبک و یکی از اصلی ترین عوارض آن اختلال در یاد و حافظه بیمار است؛ اما دیدیم که بیماری آلزایمر به تدریج بسیاری از بخش های مغز را، که مخصوص به عملنمودهایی جز حافظه اند، هم در برمی گیرد.

پی نوشت ها :

1.Alzheimer,s disease/Alzheimer disease

(منبع اصلی:وب سایت انجمن آلزیمر به نشانی alzorg)

منبع: دانشمند ش 572منبع: راسخون
انتشار: 19 مهر 1400 بروزرسانی: 19 مهر 1400 گردآورنده: salmandiar.ir شناسه مطلب: 1924

به "آلزایمر هیچ ربطی به زبان پریشی ندارد! (1)" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "آلزایمر هیچ ربطی به زبان پریشی ندارد! (1)"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید